لیلا میگوید واحد کار مدرسه راجع به خانواده است، هرکاری میکنم
ازین بخش بگذرم نمیشود...بابا باید درس داده شود و شاگردم
پدرش را ازدست داده! و میگوید خانووم بابام پیش فرشته هاست
و من اما به نبود بابا فکر میکنم به انبوه نبودش ،به دردی که خودم در
عنفوان سی و یک سالگی میکشم...به تکیه گاهی که حالا اندازه ی
سالها پیش جای خالیش لنگ میزند در زندگی م...و تسلیم ها ...
وکوههااااا
در همین احوالم که لیلا میگوید پیدا کردم این یکی پدر ندارد
من میگویم شعری که پدر نداشته باشد شعر خانواده نیست
وقطعه را میخواند...
درنهایت به پدر می رسد..مکث میکند...
بابا را نمیشود از خانه حذف کرد از شعرحذف کرد
Perspective...برچسب : نویسنده : mohsenbalesinia بازدید : 115