قضییه های تکراری

ساخت وبلاگ
یا مقلب القلوب والابصار

یا محول الحال والاحوال ...

انگار که گاهی اوقات حول حالنایی اتفاق نمی افتد، وقتی عدد 85 به اضافه یک میشود 86 ،چه اتفاق 

شگرفی در کائنات میتواند بیفتد وقتی خودمان نخواهیم...

وقتی رقم کنتورت به منوال سابق می  چرخد،وقتی قدمهایت همان مسیرهای یکروز یا یک هفته پیش از 96 باشد

وقتی 29 اسفند همان حس و حال 29 اسفند پارسال یا پیارسال یا دوسال قبل باشد،

همان تبریکا همان لبخندهای ماسیده بر لب ،بایکی دوتا مرگ اطرافیان یا تولدشان،

کدام احوال می خواهد عوض شود،وقتی تمام 95 بدنبال روزمرگی هایت دنبال پول دویدی ..تنها آرزویت 

میتواند این باشد :

#پلاسکو ی دیگری ویران نشود

وقتی حرفهای که قرار است بشنوی ،تکرار مکررات همان حرفهای 95 باشد...گویی در دلت بلوامیشود و کم مانده اضمحلال بالابیاوری...

و من اما... دستکم کم نه زیاد ،میخواهم  برای امسال حول حالنای عید را جدی تر تحویل بگیرم...

باید کمی کتاب بخوانم تا کلمات جدیدی وارد ذهنم شود،کلمات حال حاضر مال همان چند واحددانشگاه است وبس،

کلمات یعنی معجزه ...معجزات کوئلیو جلال آل احمد کلمات نشرققنوس،انتشارات ثالث ،همه و همه برای پختن 

این خامی خوب باشد،شاید...

پی نوشت:چند نفر مثل من توفصل بهار عصرها..میتونند از سنگفرش خیابون انقلاب و کتابفروشی ها کافه های اطرافش انقدر انرژی بگیرند،انگار قضییه تکراری #فصل بهار و کتابفروشی انقلاب و تاترشهر اصلا خسته کننده نیست!

+ نوشته شده در  یکشنبه ۲۰ فروردین ۱۳۹۶ساعت 2 AM  توسط ّمحسن بالسینی 
Perspective...
ما را در سایت Perspective دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : mohsenbalesinia بازدید : 151 تاريخ : سه شنبه 23 خرداد 1396 ساعت: 22:49